از گناه تنفر داشته باش نه از گناهکار .گاندی
کسی که حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد.بنجامین فرانکلین

| صفحه اصلی | گالری عکس | آموزش | تازه ها | اوقات شرعی روستا | آب و هوای روستا | نقشه هوایی روستا | تالار گفتگو | دانلود | پیوندها | تماس با ما |

شهادت حضرت فاطمه (س) را بر همه دوستداران آن حضرت تسلیت عرض می کنیم.

فاطمه فاطمه است

اینک لحظه‌ وداع با علی (ع) ! چه دشوار است. اکنون علی باید در دنیا بماند. سی سال دیگر! فرستاد ” ام رافع ” بیاید ، وی خدمتکار پیغمبر(ص) بود. از او خواست که - ای کنیز خدا، بر من آب بریز تا خود را شست ‌وشو دهم. با دقت و آرامش شگفتی، غسل کرد و سپس جامه‌ های نویی را که پس از مرگ پدر کنار افکنده بود و سیاه پوشیده بود، پوشید، گویی از عزای پدر بیرون آمده است و اکنون به دیدار او می‌رود.

به ام رافع گفت:
ـ بستر مرا در وسط اتاق بگستران.
آرام و سبکبار بر بستر خفت، رو به قبله کرد، در انتظار ماند.
لحظه ‌ای گذشت و لحظاتی
ناگهان از خانه شیون برخاست.
پلک‌هایش را فروبست و چشم‌هایش را به روی محبوبش ـ که در انتظار او بود‌ ـ گشود.
شمعی از آتش و رنج ، در خانه‌ علی خاموش شد و علی تنها ماند . با کودکانش.
از علی خواسته بود تا او را شب دفن کند ، گورش را کسی نشناسد و … و علی چنین کرد.
اما کسی نمی ‌داند که چگونه؟ و هنوز نمی ‌داند کجا؟
در خانه‌اش؟ یا در بقیع ؟ معلوم نیست.
و کجای بقیع ؟ معلوم نیست.
آنچه معلوم است،‌ رنج علی است، امشب، بر گور فاطمه .
و علی که سخت تنها مانده است، هم در شهر و هم در خانه ، بی ‌پیغمبر، بی ‌فاطمه. همچون کوهی از درد، بر سر خاک فاطمه نشسته است.
ساعت ‌ها است.شب ـ خاموش و غمگین ـ زمزمه درد او را گوش می ‌دهد، بقیع آرام و خوشبخت و مدینه بی‌وفا و بدبخت، سکوت کرده ‌اند، قبر‌های بیدار و خانه‌ های خفته می‌شنوند.
از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است. فاطمه، یک ” زن ” بود، آن‌ چنان که اسلام می‌خواهد که زن باشد. تصویر سیمای او را پیامبر خود رسم کرده بود و او را در کوره‌های سختی و فقر و مبارزه و آموزش‌های عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود.
وی در همه‌ ابعاد گوناگون زن بودن نمونه شده بود.
مظهر یک دختر، در برابر پدرش.
مظهر یک همسر در برابر شویش.
مظهر یک مادر در برابر فرزندانش.
مظهر یک ” زن مبارز و مسئول ” در برابر زمانش و سرنوشت جامعه‌ اش.
وی خود یک “ امام ” است، یعنی یک نمونه مثالی، یک تیپ ایده‌آل برای زن، یک “ اسوه ” ، یک شاهد برای هر زنی که می‌خواهد ” شدن خویش ” را خود انتخاب کند.
او با طفولیت شگفتش، با مبارزه‌ مدامش در دو جبهه خارجی و داخلی، در خانه‌ پدرش، خانه‌ی همسرش، در جامعه‌اش، در اندیشه و رفتار و زندگیش، چگونه بودن” را به زن پاسخ می‌داد.
نمی‌دانم چه بگویم؟ بسیار گفتم و بسیار ناگفته ماند.
در میان همه جلوه‌های خیره کننده‌ روح بزرگ فاطمه، آنچه بیشتر از همه برای من شگفت‌انگیز است این است که فاطمه همسفر و همگام و هم‌ پرواز روح عظیم علی است.
او در کنار علی تنها یک همسر نبود، که علی پس از او همسرانی دیگر نیز داشت. علی در او به دیده یک دوست، یک آشنای دردها و آرمان‌های بزرگش می ‌نگریست و انیس خلوت بیکرانه و اسرارآمیزش و همدم تنهایی‌هایش.
این است که علی هم او را به گونه‌ دیگری می‌نگرد و هم فرزندان او را.
پس از فاطمه، علی همسرانی می‌گیرد و از آنان فرزندانی می‌یابد. اما از همان آغاز، فرزندان خویش را که از فاطمه بودند با فرزندان دیگرش جدا می‌کند. اینان را “بنی‌علی” می‌خواند و آنان را “بنی‌فاطمه”.
شگفتا، در برابر پدر، آن هم علی، نسبت فرزند به مادر و پیغمبر نیز دیدیم که او را به گونه‌ی دیگر می‌بیند. از همه‌ی دخترانش تنها به او سخت می‌گیرد، از همه‌ تنها به او تکیه می‌کند. او را ـ در خردسالی ـ مخاطب دعوت بزرگ خویش می‌گیرد.
نمی‌دانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟
و من خواستم با چنین شیوه ‌ای از فاطمه بگویم. باز درماندم
خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجه‌‌ی بزرگ است.
دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم که فاطمه دختر محمد است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که فاطمه همسر علی است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که فاطمه مادر حسین است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است.
باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست.
فاطمه، فاطمه است
.

بر گرفته از کتاب فاطمه فاطمه است اثر دکتر علی شریعتی.

 

نویسنده: داود ׀ تاریخ: پنج شنبه 17 فروردين 1386برچسب:فاطمه, فاطمه است,دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀


و امّا اسلام؛ کدام اسلام؟ کدام روشنفکری است که از جامعه‏ی اسلامی برخاسته باشد و با حداقل شناختی که طبیعتاً از اسلام دارد، نتواند میان اسلام به عنوان مذهبی حاکم در تاریخ، و اسلام به عنوان مذهبی محکوم و قربانی و شهید در همین تاریخ، تمییز دهد و به راستی باور کرده باشد که خلافت اموی و عباسی و سلطنت‏های وابسته یا وارث آن، ادامه‏ی راستین رسالت پیامبر است؟ چنین باوری چنان ساده‏لوحانه است که باید در میان عوامی که قربانی قرن‏ها توطئه‏ی تبلیغاتی دستگاه‏های جباران، که به نام اسلام، مردم را به تسلیم می‏خواندند، جست؛


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:دکتر علی شریعتی,دکتر, علی, شریعتی,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

هر کسی توتمی دارد!

که با آن عشق می ورزد، دوست می دارد، می پرستد، مینالد، دعا می کند، می گرید، اشک می ریزد، انتظار می کشد، صبر می کند، اخلاص می ورزد، ارزش می نهد، درد می کشد، رنج میبرد، ایثار می کند، می گدازد.


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 1 مهر 1390برچسب:توتم, شعر,دکتر, علی ,شریعتی,دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

حرف‌هائی هست برای نگفتن

و ارزش عمیق هر کسی

به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد!

و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن

و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی

که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم

و جلدش را به صاحبش پس دهم

و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم

و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!

منبع :سایت دکتر علی شریعتی

نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 1 مهر 1390برچسب:حرف‌های نگفتنی,شعر,دکتر, علی ,شریعتی,دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تا‌ سحر ای‌ شمع‌ بر با‌لین‌ من‌

امشب‌ از بهرخدا بیدار با‌ش‌


سا‌یه‌ غم‌ نا‌گها‌ن‌ بردل‌ نشست‌

رحم‌ کن‌ امشب‌ مرا غمخوار با‌ش‌


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 1 مهر 1390برچسب:شمع,شعر,دکتر, علی ,شریعتی,دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 تو ای حسین !

با تو چه بگویم ؟

" شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل "

و تو ای چراغ راه ، ای کشتی رهایی ،

ای خونی که از آن نقطه صحرا ، جاودان می تپی و می جوشی ،

و در بستر زمان جاری هستی ، و بر همه ی نسل ها می گذری ،

و هر زمین حاصل خیزی را سیراب خون می کنی ،

و هر بذر شایسته را در زیر خاک می شکافی و می شکوفانی ،

و هر نهال تشنه ای را به برگ و بار حیات و خرمی می نشانی ،

ای آموزگار بزرگ شهادت !

برقی از آن نور را

بر این شبستان سیاه و نومید ما بیفکن !

قطره ای از آن خون را ،

در بستر خشکیده و نیم مرده ی ما جا ساز !

و تفی از آتش آن صحرای آتش خیز را

به این زمستان سرد و فسرده ی ما ببخش !

ای که " مرگ سرخ " را برگزیدی

تا عاشقانت را از " مرگ سیاه " برهانی ،

تا با هر قطره ی خونت ،

ملتی را حیات بخشی و تاریخی را به تپش آری

و کالبد مرده و فسرده ی عصری را گرم کنی ،

و بدان جوشش و خروش زندگی و عشق و امید دهی !

ایمان ما ، ملت ما ، تاریخ فردای ما ، کالبد زمان ما ،

" به تو و خون تو محتاج است ".

دکتر علی شریعتی

 

نویسنده: داود ׀ تاریخ: سه شنبه 14 تير 1386برچسب:دکتر علی شریعتی ,میلاد , امام حسین , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

چه خانه سرد و احمق و بی روحی است طبیعت که خدا از آن رفته باشد !

چه شب دراز و تاریک و زمستانی است تاریخ که علی در آن مرده باشد !

و چه قبرستان عذادار و غم زده ایست زمین که در آن معبد نباشد !

دکتر علی شریعتی

نویسنده: داود ׀ تاریخ: پنج شنبه 26 خرداد 1390برچسب:دکتر علی شریعتی,خدا , علی, معبد , میلاد حضرت علی (ع),روز پدر ,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

پدرمومن من ... مادر مقدس من ... نماز تو یک ورزش تکراری است بدون هیچ اثر اخلاقی و اصلاح عملی و حتی نتیجه بهداشتی ! که صبح و ظهر و شب انجام می دهی اما نه . . .


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:کتاب پدر ,مادر , ما, متهمیم, شهید, دکتر, علی, شریعتی,دکتر علی شریعتی,نماز , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

آزادی ،

در دامن اسارت می زاید ،

در زنجیر رشد می کند،

از ستم تغذیه می کند ،

با غضب بیدار می شود . . .

های ، این سرنوشت آزادی است !

 

 

 

 

برگرفته از کتاب دفترهای سبز شهید دکتر علی شریعتی

نویسنده: داود ׀ تاریخ: شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:دفترهای, سبز ,شهید ,دکتر ,علی ,شریعتی,دکتر علی شریعتی,آزادی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

 

  نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد؟

نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت؟ . . .


ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:کتاب, دفترهای, سبز, شهید, دکتر, علی, شریعتی,سوتک,دکتر علی شریعتی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 28 صفحه بعد

تمامی حقوق برای سایت روستای آزادوار محفوظ است. انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است
ضمن تشکر از بازدید شما دوست عزیز از سایت روستای آزادوار
داود